دروغ رویا

"دروغ رویا"

سه سال پیش وارد دانشگاه شدم تصمیم گرفته بودم با جدیت درس بخونم،واسه همین هم کاری با کار های بیهوده و رفیق بازی و عشق دانشجویی نداشتم اولاش توجه زیادی به دخترا نداشتم وجودشون برام مهم نبود اما این امتناع زیاد دوام نیاورد کم کم متوجه شدم که یکی از اونها روی رفتار م تاثیر زیادی میزاره هر وقت از کلاس ها غایب میشد اون روز برام بی رنگ بود وقتی هم تو کلاس سر حال بود رنگ و رو به روزهام بر می گشت خلاصه این تاثیر ها منو درگیر کرد،درگیر یه عشق دانشجویی! تازه داشتم زیبایی های عشق رو درک میکردم هم قالب جسمش زیبا بود و هم بعد اخلاقش برام امید میداد امید به هر چه تلاش بیشتر برای ساختن زیبای آیندم برام شده بود دختر اثیری بوف کور! اما من از ابراز عشق و علاقم خودداری میکردم نمی خواستم با فهموندن عشقم به او،حواسشو از درسهاش پرت کنم روز ها سپری میشد و من هر روز عاشق تر میشدم احساسی که از او در قلبم بود اجازه نمیداد که محبت کسی دیگه تو دلم بیافته،از دخترای دیگه دوری میکردم که مبادا عشقش تو قلبم ناراحت بشه لحظه ها سپری شد و روز ها گذشت .... یه داداش داشتم که جونم به بودنش بسته بود،شادیامون باهم بود و غصه ها مون مال هردومون اگه دردی داشتم فقط به اون میگفتم،تنها او بود که می تونست پای درد دلهام بشینه خلاصه تمام سر و سرم با اون بود و از همه کس تو دنیا برام عزیز تر بود،حتی عشق رویا(همکلاسیم) هم به پای این محبت نمیرسید یکی دوبار با من اومده بود کلاس یه روز خیلی تو پر و بالم میرفت،فهمیدم مثل همیشه یه چیزی ازم میخواد بالاخره خواستشو گفت! تا حرفشو شنیدم تنم لرزید،رنگ رخم پرید،حالم عوض شد ازم شماره ی رویا رو می خواست! چیزی که محال ترین تصورم بود بد جایی گیر کرده بودم این بار دیگه نمیتونستم رازمو به سنگ صبورم بگم خیلی سعی کردم منصرفش کنم گفتم اهل این چیزا نیست باهات حرف نمیزنه دختر نجیبیه آزارش نده ولی انگار حرفام اثری نداشت یه ماه بعد متوجه شدم که شمارشو گیر آورده و باهاش حرف میزنه بازم براش حرف زدم التماسش کردم که دست از سرش برداره،اما دیدم نه... کار از کار گذشته اون هم صد دل عاشق رویا شده بود "بختت بسوزه آسمان دیگه شده آخر زمان بین همه خلق خدا ببین کی شده رقیبمان" خیلی داغون بودم دادشمو بیشتر از رویای خودم دوس داشتم نمی تونستم با گفتن حقیقت دلشو بشکنم کلی با عقل و دلم کلنجار رفتم و بالاخره تصمیمم این شد که حقیقت رو واسه همیشه توی دلم دفنش کنم آره این جوری خوب بود هم رضا خوشبخت می شد و هم رویا مدتها گذشت رضا تصمیم گرفت که بحث خواستگاری رو با رویا در میون بذاره یه روز باهاش قرار صحبت گذاشت کلی به سر و وضعش رسیده بود همه چیز آماده بود یه عطر آوردم و از رضا خواستم بزنه به لباسش عطری که روزای اول دانشگاه ازش استفاده میکردم و رویا خیلی ازش خوشش اومده بود خیلی وقت بود که با این بوی عطر قهر کرده بودم اما خواستم رضا با این بوی آشنا به دیدار رویا بره و جو رو صمیمی تر کنه. زمان وعده فرا رسید و رضا رفت عصری بود که برگشت در رو براش باز کردم براش سلام کردم رنگش پریده بود بی تفاوت از کنارم گذشت یک لحظه دلم لرزید حس کردم که از رویا جواب منفی گرفته اون روز گذشت فردا خیلی سعی کردم تا یه جوابی برام بده ولی انگار دوست نداشت با هیچ کس حرفی برنه داشتم نگران میشدم روز بعد تو دانشگاه سد راه رویا شدم سخت روی سرش داد کشیدم گفتم حق نداشتی با داداشم این کار رو بکنی چند لحظه سکوت کرد گفت: مگه چیکار کردم گفتم:جواب خواستگاریشو چی دادی؟ گفت:برو از خودش بپرس. دیگه چیزی نگفتم شب دوباره رفتم پیش رضا بالاخره راضی شد باهام حرف بزنه پرسیدم چرا دلگیری؟ چرا با من حرف نمیزنی؟ چرا همزبون خودتو بیزبون رها کردی مگه جز تو کسی برام حرف میزنه؟ من داشتم می پرسیدم و اون دندوناشو روی هم می سایید دیگه طاقت نیاورد بلند شد و روم نعره برداشت پرسید چرا داداشی؟ چرا میخوای اونو از من بگیری؟ سوالش برام مبهم بود گفتم کی رو از تو گرفتم،منظورت چیه؟ گفت رویای منو؟ سرم داشت میترکید نکنه فهمیده بود آخه جز دلم کسی که از این عشق خبر نداشت گفتم:احمق داری از چی حرف میزنی مگه تو رویا رو انتخاب نکردی پس من چرا باید این کار رو بکنم آخه کی این دروغا رو بهت گفته؟ کی گولت زده؟ نتونست جلوی گریشو بگیره بلند شد و رفت و این شد آخرین جمله ای که بهم گفت "رویای من دروغ نمیگه؟" دو ساله که هر روز میرم سر مزارش بعد میرم دانشگاه میرم که همکلاسی رویا شم رویای نا پاک رویایی که لکاته ی من بود و به ظاهر صاحب قلب رضای من رضایی که با رفتنش نور زندگیمو برد هنوز دوساله که نتونستم ازش بپرسم که چه دروغی سر هم کرده بود که رضای من، منو تو وصیت نامش ابلیس عشقش به رویا میدونست

style="color: rgb(255, 0, 0);">       "پایان"

 

امین جهان بیندروغ رویا takpesarak.loxblog.com

.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: